در گفتگو با معاون سیاست گذاری و ارزیابی راهبردی معاونت علمی مطرح شد:
بررسی چیستی و چگونگی شرکت های دانش بنیان در اقتصاد ایران
شرکت های دانشبنیان، در شرایط به شدت رقابتی کسب و کار امروزی به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی، اختراع، نوآوری و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی، تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و دارای ارزش افزوده بالا-بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوطه- تاسیس میشوند.
شرکتهای دانشبنیان؛ شرکای بالقوه زنجیره تامین
اشاره
شرکت های دانشبنیان، در شرایط به شدت رقابتی کسب و کار امروزی به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی، اختراع، نوآوری و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی، تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و دارای ارزش افزوده بالا-بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوطه- تاسیس میشوند.
در واقع شرکتهای دانش بنیان، هماهنگی و همخوانی لازم بین کارفرمای صنعت و نیروی متخصص را برقرار کرده و به دلیل رقابتپذیری مطلوب، خدمات پس از فروش، کنترل کیفیت مناسب و گرید بالا از قدرت بالقوه بسیار مطلوبی برای رقابتی نمودن محصول تجاری برخوردارند. این شرکتها در مرحله اول، نقش «زنجیره تامین» و در مرحله بعد، نقش «تحقیق و توسعه» را برای سازمانها ایفا میکند و بالواقع فرایند انتقال و توسعه فناوریهای نوین و روزامدی تحقیق و توسعه را تسهیل میکنند.
در این گفت و گو، راهکارهای نحوه همکاری، قطعه سازان، دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و بهرهمندی از نقش راهبردی معاونت علمی و فناوری در پیشبرد اهداف صنعت خودرو و نیز چگونگی ایجاد، ارزیابی و نقش کارکردی شرکتهای دانشبنیان در توسعه صنعت خودرو و قطعهسازی را با جناب آقای «دکتر مهدی الیاسی» معاون محترم سیاستگذاری و ارزیابی راهبردی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، به بحث و تبادل نظر نشستیم.
دکتر الیاسی، دانشآموخته مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی شریف و دکترای سیاستگذاری علم و فناوری از دانشگاه علامه طباطبایی است و پیش از این فعالیتهای متعددی به عنوان مشاور و مدیر در بخشهای خصوصی و دولتی داشته است. متن کامل این گفتوگو را در پی میخوانید.
* فلسفه وجودی شرکتهای دانشبنیان را بیان بفرمایید.
این شرکتها بهنام شرکتهای «نوپای فناویمحور» در دنیا شناخته شدهاند، اما در ایران، اصطلاحا به نام شرکتهای دانشبنیان معروف شدهاند. این امر از دو زاویه قابل بررسی است. یکی اینکه با چه منطقی وارد مکانیزمهای حمایتی دولت شویم و دیگری اینکه قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان چه وضعیتی دارد. نکته حائز اهمیت در این شرکتها، نقش آنها در صنعت است. ما میبایست مکانیزمهای توسعه هردو را بهطور موازی اجرایی کرده و همپوشانی لازم را بین آنها ایجاد کنیم.
این پرسش که شرکتهای دانشبنیان چه نقشی در اقتصاد دارند، مهمتر است. در واقع باید مشخص شود که این شرکتهای چه کمکی می توانند به دیگر شرکتها ارائه دهند. در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، تقریبا تمامی دولتهایی که میخواهند نقشی جدی در حوزه اقتصاد دانشبنیان ایفا کنند، برنامه حمایتی ویژهای برای آنها دارند. بنابراین، شرکتهای دانشبنیان مولفهای بسیار مهم در صحنه اقتصاد بهشمار میآیند. یعنی، اگر کشوری در صنایع الکترونیک و غیره، رتبهای بالا کسب کرده است، مطمئنا در آن کشور، بدنه بزرگی از شرکتهای دانشبنیان شکل گرفته است.
* ویژگی های شرکتهای دانشبنیان چیست؟
این شرکتها دو ویژگی اصلی دارند. نخست اینکه آنچه را که بهعنوان دانش فنی (مزیت فنی) میشناسیم و منشا آن طبیعتاً نیروی انسانی متخصص، دانشگاه یا پژوهشهای کاربردی است، به بستههای تجاری تبدیل و به زبان اقتصاد ترجمه می کنند. مثلا، دنیا در حال حرکت به سمت خودروهای هوشمند است. حال اگر هزاران نیروی متخصص در حیطه نرمافزار داشته باشیم، در نهایت جذب شرکتهای قطعهسازی الکترونیک ما خواهند شد که از لحاظ فکری یا مدرک دانشگاهی،با شرکت کارفرما سازگاری ندارند. تحصیلکردهها تصور میکنند که این شرکتها آنطور که باید و شاید، ارزش و منزلت رتبه دانشگاهی آنان را نمی دانند و شرکتهای نیز متقابلا این افراد را هماهنگ با خطوط فکری خود نمیپندارند.
در واقع شرکتهای دانشبنیان، هماهنگی و همخوانی لازم بین کارفرمای صنعت و نیروی متخصص را برقرار میکنند. یعنی، تحصیلکردهای که بهتر از بقیه، ارزش پول و ریسک را میفهمد و بهای بیشتری به اقتصاد میدهد، بشخصه وارد عرصه تاسیس این نوع شرکتها شده و رابطه آنها با یکدیگر، به صورت تجارت بنگاه با بنگاه یا اصطلاحا business to business تعریف میشود. این شرکت، پول میگیرد و متعهد میشود، چشمانداز میدهد، وام میگیرد تا بتواند دانش، توانمندی فنی و خلاقیت را به بستههای تجاری تبدیل کند. به همین دلیل، این شرکتهای از اهمیتی بسیار بالا برخوردارند. اینجاست که اهمیت ارتباط صنعت با دانشگاه که گاه نادیده گرفته شده، مشخص میشود. هیچ صنعتی، مسائل روزمره و رقابتی خود را با استاد دانشگاه به اشتراک نمیگذارد، اما صنایع پیشرو که با نگاه به آینده پیش میروند، سرمایهگذاریهای 5 یا 10 سالهای در دانشگاهها میکنند.
در بازدیدی که از یکی از دانشگاه های ژاپن داشتم، این موضوع مشهود بود که دانشگاه،محصولی مشخص به صنعت عرضه نمیکرد. در آنجا، کنسرسیومی از صنایع مختلف تشکیل داده بودند،از شرکت «فوجیفیلم» گرفته تا شرکتهای صنایع غذایی که همگی در پروژه «سلولهای بنیادی» بهصورت میانمدت یا بلندمدت سرمایهگذاریهای اندکی (نه کلان) کرده بودند.
شرکتهای دانشبنیان،مسائل روزمره سازمانها را حل میکنند. اینشرکتها از رقابتپذیری بالا، خدمات پس از فروش،کنترل کیفیت و گریدی بالا برخوردارند.
در واقع شرکتهای دانش بنیان،حلقهای واسط برای تبدیل دانش و تخصص (بویژه در فناوریهای جدید) به زبانی قابل فهم هستند. پس اگر بخواهیم رقابتپذیری صنعت قطعهسازی و صنایع پشتیبان آن را بالا ببریم، نیاز به تقویت شرکتهای دانشبنیان داریم.
نقش دوم شرکتهای دانشبنیان در دنیا، این است که نقش R&D (تحقیق و توسعه) را برای سازمانها بازی میکنند. تجربه نشان داده است که شرکتها بهجای اینکه در فضای کارخانه، واحدی جداگانه برای تحقیق و توسعه با تعداد پرسنل بالا داشته باشند و سرانجام نتیجه کار هم طراحی قطعات غیر عملیاتی باشد، تصمیم میگیرند تحقیق و توسعه خود را با حمایت شرکتهای دانشبنیان انجام دهند. لذا اینگونه شرکتها، هسته اصلی سازمانها را تشکیل میدهند. گاهی سهام شرکتها را میخرند و یا با آنها قرارداد بلندمدت میبندند و در واقع نقش تحقیق و توسعه اقتصادی را بازی میکنند.
شرکتهای دانشبنیان در مرحله اول، نقش «زنجیره تامین» و در مرحله بعد، نقش «تحقیق و توسعه» را برای دیگر سازمانها ایفا میکنند.
* شرکتهای دانشبنیان چه نقشی در اقتصاد دارند؟
نرخ تولید مهندس در کشور ما تقریبا معادل نرخ امریکاست. انتظار هم نمیرود که همگی در بخش صنعتی سطوح متوسط، جذب و استخدام شوند. بنابراین، شرکتهای دانشبنیان نیز نقشی ملی بر عهده دارند که در واقع نقش ارزشآفرینی و اشتغالزایی است. این شرکتها، برای اینکه بتوانند مشکلات بخش صنعت را حل کنند، نیاز به حمایت دارند. بنابراین سازمانهای علاقهمند به توسعه دانش، از این شرکتها حمایت میکنند، اما حمایتهایی مشروط و بازارمحور.
* آیا شرکتهای دانشبنیان از سوی نهادهای دولتی بهلحاظ مالی یا تسهیل در قوانین حمایت میشوند؟
بله. در حال حاضر قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان تصویب شده و در واقع، نوعی سبد حمایتی از فعالیتهای دانشبنیان است که از قوانین تسهیل مالیاتی،تعرفهای، گمرکی، مناقصات و صادرات نیز برخوردارند و چنین حمایتهایی در سطح بینالمللی و از سوی بسیاری از کشورها دیده میشود.
* آیا درست میگویند که شرکتهای دانشبنیان در ایران، بیشتر در شاخه پزشکی پیشرفت داشتهاند؟ چند شرکت در حوزه خودروسازی وجود دارد؟
خیر، اینطور نیست. بر طبق این قانون، ما برای ارزیابی شرکتهای داوطلب، کارگروهی ویژه داریم، دولت با وجود مشکلات مالی، بودجهای 100درصدی به این شرکتها تخصیص داده است. از ابتدای سالجاری نیز معافیتهای مالیاتی و گمرکی برای این شرکتها شروع شده و کریدور صادراتی برای شرکتهای دارای صادرات،در نظر گرفته شده است. مهم تر از اینها، هدف ما ایجاد پیوند بین شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای متوسط و بزرگ است. در واقع، جریان توسعه شرکتهای دانشبنیان، 10 درصد از طریق گسترش درونی و 90 درصد از راه ایجاد پیوند با دیگر شرکت هاست.
* چه نوع مکانیزم ارزیابی برای این شرکتها وجود دارد؟
مکانیزم پیچیدهای نیست. این شرکتها فقط باید فعالیت خود را در یکی از حوزههای دانشی اثبات کرده و کار دانشبنیان انجام دهند. ما ارزیابی عملکردی نداریم. ارزیابی ما بیشتر، ارزیابی صلاحیت است. همانطور که قبلا عرض کردم، این وظیفه بر عهده کارگروه ویژه ارزیابی و تشخیص صلاحیت شرکتهاستکه از مسیر ارزیابان تخصصی تحقق مییابد.
* با توجه به فرصتها و فضای اقتصادی و سیاسی بینالمللی ایجاد شده برای ایران، به نظر شما شرکتهای دانشبنیان چه نقشی در انتقال فناوریهای نوین به صنعت کشور ایفا میکنند؟
در حوزه فناوری اصطلاحی دارنی به نام «ظرفیت جذب»؛ در حال حاضر ادعا میکنیم که میخواهیم همکاریهای آتی خود را با دنیا بر مبنای انتقال فناوری استوار کنیم،اما چه کسی و چگونه باد این فناوری را جذب کند؟ به کمک شرکتهای دانش بنیان، جذب فناوریبرای شرکتها تسهیل خواهد شد.
* کدام کشورها در زمینه توسعه ساختاری شرکتهای دانشبنیان، قابل الگوبرداری برای ایران هستند؟
تمام کشورهایی که سهمی در دنیای فناوری و رقابتپذیری دارند و نیز کشورهای نوظهور، همگی از برنامههای دانشی استقبال کردهاند. مدلها و سیاستگذاریهای مربوطه در هر کشوری، طبیعتا با هم متفاوت است، اما مهم این است که تعریف برنامههای دانشی با هدف توسعه کارآفرینی، اشتغالزایی و سوددهی بالا، در تمام این کشورها صورت میگیرد.
موتور رشد برخی کشورها نظیر تایوان و سنگاپور، همین شرکتهای دانشبنیان است. برخی کشورهای دیگر نظیر کرهجنوبی، برزیل و هند، رشد و ارتقای خود را مرهون شرکتهایی بزرگ میدانند که پشتوانه اصلی آنها، شرکتهای دانشبنیان هستند.
* شرکتهای دانش بنیان چه نقشی در توسعه صادرات ایفا میکنند؟
باید واقعبین باشیم. درهر گوشه دنیا، بار صادرات بر عهده شرکتهای بزرگ است. جای نگرانی اینجاست که گاهی قدر شرکتهای بزرگ خودمان را نمیدانیم چراکه این شرکتها، مجموعهای از توانمندیها هستند. درست است که از نظر رقابتپذیری، ما کمی دچار مشکل هستیم، اما صنایع فولادی، شرکتهای خودروسازی و لوازم خانگی میبایستی پا به عرصه رقابت بگذارند. تزریق هوشمندانه دانش توسط مدیران به این شرکتها، کمک شایانی به صادرات کرده است.
* شرکتهای دانشبنیان چگونه میتوانند زمینهساز بروز توانمندیها، استعدادها و جذب و حفظ داراییهای ارزنده فکری و انتقال تجارب آنها به صنعت کشور باشند؟
نطفه این شرکتها لزوما در دانشگاه بسته نمیشوند. بسیاری از صنایع، حتی با تکنولوژی متوسط نیز میتوانند در حوزه دانشی فعال باشند. این صنایع میتوانند بخش دانشی خود را در قالب شرکتهای دانشی، ایجاد کرده و به این ترتیب، مثلا به تحقیق و توسعه یک شرکت قطعهسازی نیز کمک کند. ضرورتی وجود ندارد که شرکتها، همگی نوپا، کوچک یا متوسط باشند. شرکتهای دانشبنیان صنعتی نیز وجود دارند که حداقل 10 درصد فروش این شرکتها دانش است، اما شرکتهای نوپا 50درصد دانش خود را به فروش میرسانند. حتی شرکتهای دارای 400 میلیارد یا هزار میلیارد فروش نیز برای برخورداری از مزیت توسعه دانش، میتوانند بخشهای تحقیق و توسعه خود را به ماژولهایی کوچکتر تبدیل کنند.
* مستحضرید که سرمایه اصلی شرکتهای دانشبنیان، فکر و نواوری است. به اعتقاد شما چگونه میتوان فرهنگ نوآوری را به فضای دانشگاهها و از آنجا به بخش صنعت و تولید تسری داد؟
ما در پی خلق تجارب موفق هستیم. دانشگاه نیز در توسعه نیروی انسانی، عملکردی قابل قبول دارند، اما کیفیت آموزش بسیار مهم است. باید به دانشگاهها سمتوسو بدهیم. دانشگاهها میبایستی فعالیت خود را معطوف به خروجی کنند و بر نوآوری شرکتها، پارکهای فناوری و مراکز تحقیقاتی، بیشتر متمرکز شوند.
* شرکتهای دانشبنیان چگونه میتوانند زمینهساز بروز توانمندیها، استعدادها و جذب و حفظ داراییهای ارزنده فکری و انتقال تجارب آنها به صنعت کشور باشند؟
اتفاقا یکی از اهداف ما همین موضوع است. در تمام، اکثر افراد پس از گذراندن دوره کارشناسی ارشد، وارد بازار کار میشوند. مسئلهای که در مقطع دکترا داریم این است که شغل نداریم. بنابراین، تا جهشی قابل توجه در حوزه اقتصاد نداشته باشیم،صنایع ما نیز جهشی نخواهند داشت. تنها راه چاره، کارآفرینی تکنولوژیک است. شرکتهای دانشبنیان قادرند براحتی این دسته از فارغالتحصیلان را جذب کرده و از دانش آنها بهره بگیرند.
تجربه شخصی بنده نشان میدهد که اگر شرایط شغلی و مالی خوبی برای افراد مهیا باشد، فرار مغزها اتفاق نمیافتد. مثلا،در کشور ما نرخ مهاجرت در جامعه پزشکی پایینتر است. بنابراین، مهاجرت ارتباطی به مسائل اجتماعی و سیاسی ندارد. به نظر من، عامل اصلی مهاجرت، یافتن شغل متناسب با مدرک تحصیلی، آبرومندانه و رضایتبخش است. در واقع درآمد پایین، یکی از محرکهای اصلی مهاجرت است.
* جناب آاقی دکتر الیاسی،از اینکه وقت پربهای خود را در اختیار ما گذاشتید،سپاسگزاریم. همواره موفق و پیروز باشید.
ارسال به دوستان